-
برای شما اگر می خواهید بدانید
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 23:33
راستش یکی از ما رفته به دنبال کار خیری و خوب من منتظر برگشت او هستم . ما را بابت این همه کمکاری ببخشید. * زنده، کامکارو کامروا باشید*
-
برای تو
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 23:30
انگار سالهاست از پیشم رفته ای .می دانی؟ تو را نمی بینم حتی وقتی نیه شب چشم هایم را باز می کنم، می چرخم نیستی حتی خاطره حضورت انگار سالهاست این مکان را ترک کرده. به دنبال تصویرت همه اتاق ها را گشتم، می گردم گمت کردم یه چیز بزرگ را گم کرده ام. این باران لعنتی هم یک ریز می بارد . تازه دیروزنه پریروز وقتی امد دستمال کاغذی...
-
هرگز
سهشنبه 6 تیرماه سال 1385 20:53
هرگز ارام نبودم تمام روزها خندان تورا بدرقه کردام به امید انکه دیگر نبینمت توپرروی برگشتی لبخندی عمیق تر از کج لبخند من تیره نیستی هرگز نبودی همیشه آسمان سپید ازآن توست من کجا بودام؟ بودام؟ سایهء! چه وهمی من هرگز نبودام هرگز زیر بار همه قطرات عرقم کم کم مثل ادمک برفی آب میشدام زیر تابش داغ فشارها هیچ شکوفی دراین بهار...
-
تا بهار سال آینده
جمعه 2 تیرماه سال 1385 00:38
تا بهار سال آینده بهار با خود وسوسه های شگفت انگیزی بهمراه می اورد .دوباره آمدند من او را دوست دارم ...... .خودش هم می داند این طور فکر میکنم سالی یکبار به ویلایشان می آیند نوزده بهار از زندگی من می گذرد .بهار و او . بهار بدون او و او بدون بهار ناخوشایند است .غروب کنار رودخانه وقتی داشت به گلهای بنفشه نگاه می کرد او...
-
باد ما را خواهد برد
جمعه 2 تیرماه سال 1385 00:24
باد ما را خواهد برد در شب کوچک من، افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟ در شب اکنون چیزی می گذرد ماه سرخ است و مشوش و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است ابرها،...
-
چرا جوان ها دچار افسردگی شده اند.
جمعه 2 تیرماه سال 1385 00:09
در جامعه ما جوانان چهراه ای غمگین دارند یا جدی و لبخند واقعی روی لبانشان کم پیدا می شود به تعبیر دیگر درصد بالای از جوانان امروز افسرده هستند.شاید این جمله ها و مشابه آنها را بارها از دهان پیرترها شنیده که گلایه دارند جوانان امروز سخت به آدم جواب می دهند و یا در جواب شما گفته باشند شما که وضعتان از ما بدتر است .شرایط...
-
چه می توان نوشت!!!!
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 00:20
با زور می خواهیم به کجا برسیم؟ به سعادت معنوی ؟ به بهتر از دیروز بودن؟ نمی توانیم باور کنیم کتک زدن خانم ها در خیابان بوسیله ماموران دولتی. اینجا کجاست؟ کسی که باتوم به دست می گیرد به چه فکر می کند واقعا به چه می اندیشد چشمهایمان را ببندیم تصور کنیم یک باتوم به دست دارید خوب چی فکر می کنید؟ .به ذهن من این می رسد هر...
-
دود
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 00:06
یادم هست کنار آتش از میان دود با چشمان قرمز گفتی : هیچ وقت به گرمای ناتوان دلی ، دل نبند.خندان گفتم: چرا ؟با چشمان سرسختت در چشمانم نگاه کردی و گفتی :چون دودش خیلی بیشتر از گرماشه.
-
دو برگ
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 23:40
یادم هست زیر سپیدار بلند لانه کلاغ های پیر را نشانم دادی و گفتی: هر دو برگی از درخت روزگاریم.
-
اینیاتسیو سیلونه
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 00:41
(سمت راست اینیاتسیو سیلونه است) روزگار نویسنده: اینیاتسیو سیلونه نویسنده ایتالیایست . نام واقعیش سکوندوترانکوئیلی است .در اول مه سال 1900میلادی در آبروتس که یکی از استانهای ایتالیاست به دنیا آمد .پدرش خرد مالک ومادرش بافندگی می کرد . دوران تحصیلی ابتدادی ودبیرستان خود را در مدرسه خصوصی تحت نظر کشیشان گذراند . به دلیل...
-
کنار هر چه دلش خوا ست
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 00:28
کنار هر چه دلش خوا ست نامت در من افتاده است یا آمده بی هوا تا بنشیند کنار هر چه دلش خواست کنار هر چه دلش خواست گاهی می نشیند سنگی گاهی واژه ای که می گوید از رنگی دور نامت در من افتاده است - دشمنی نا پیدا - نه می توانمش دید که برانمش از خانه نه نمی توانمش دید که بی خیالش پا بگذارم برفرش یا آستانه همین طور بی هوا آمده...
-
به یاد م.ا.به آذین
شنبه 13 خردادماه سال 1385 13:03
با تاسف فراوران سومین روز در گذشت م . ا . به آذین(محمود اعتماد زاده) را به بازماندگان مترجم پیشکسوت بزرگ تسلیت می گوییم و شادی و سعادت ابدی ایشان را از ایزدمنان خواستاریم.راستش یکی از بهترین کتابهای که خواندیم جان شیفته است کتابی که اگر م.ا. به آذین ترجمه اش نمی کرد. شاید هرگز به این شیوایی قابل درک نبود. همان طور که...
-
ایدز
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 00:55
تمام مطالبی که من درباره تبی که خیلی زود گذشت ورفت .تبی که با برنامه شبکه 2سیما شروع شد باعث شد خیلی از خانمها از ترس ابتلا بیماری به آرایشگاهای جدید نمی رفتن دندان پزشکی ها خطرناک به نظر می رسید . قبل از اینهانمی دانم کجا نام این بیماری را شنیدام ومطالبی وعکسهای حالتهای که بیماری ظاهر می شود تب، اسهال مداوم...
-
فروغ فرخزاد
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 00:35
روزگار شاعر : فروغ فرخزاد در 13 دی سال 1313 در تهران متولد شود. در دبیرستان فنی کمال الملک تحصیل کرد. در شانزده سالگی دلبستن را آموخت و دلبسته پرویز شاپور شود.در میان اعتراض خانواده او با شاپور ازدواج کرد پس ازیک سال تنها فرزندش کامیار متولد شود برای فرزندش شعری سرود بنام(مجموعه عصیان- شعری برای تو) این شعر را برای تو...
-
دلبستگی
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 00:29
روی سکوی فلکه وسط حیاط نشسته بودایم وبی حوصله نفسهای عمیق میکشیدیم به امید دور کردن هرچه بدی از ذهن و تن ناگهان سر را برگردنی وگفتی : میدونی چرا ما تو هوا معلق نیستیم!؟ بی حال گفتم : بخاطر جاذبه ست. سررا تکانی دادی وگفتی: نه برای دلبستگی ست.
-
غزلی در مایه ء شور و شکستن
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 00:27
غزلی در مایهء شور و شکستن نفسم گرفت از این شب ،در این حصار بشکن در این حصار جادویی روزگار بشکن چو شقایق ،از دل سنگ، برآر رایت خون، به جنون ، صلابت صخره کوهسار بشکن تو ترجمان صبحی ، به ترنم و ترانه لب زخم دیده بگشا ، صف انتظار بشکم (سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی ؟) تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن بسرای تا که...
-
امنیت اجتماعی (ماده ۶۱۹قانون تعزیرات)
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 00:30
برای اکثر ما به عنوان زن پیشامده که فرد یا افرادی برایمان مزاحمت ایجاد کنند و به مقام وشخصیت ما به عنوان یک شهروند جامع آسیب می رسانند . حقی که اکثر ما شاید اطلاعی ازآن نداریم و استفاده نمی کنیم حقیست که ماده 619 قانون تعزیرات به ما داد است. متن ماده 619 قانون تعزیرات این است: ((هرکس در اماکن عمومی یا معابر معترض یا...
-
سلام بر نیلوفر آشنایی
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 00:19
نوشتن درباره او برای من بسیار دشوار است. بنوشته سیروس طاهباز : هوشنک ایرانی شاعر نقاش مترجم عارفی گوشه گیر و متفکری تک رو بی نیاز نوآور ستیهنده اما مهربان و خاموش بود. صمیمانه سعی می کنم شعر هایش را احساس کنم و هدفش برای من قابل ستایش است. گذری بر روزگارش: در سال 1304 در همدان به دنیا آمد.در 23 سالگی ناله های از زندان...
-
زحمتکشان
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1385 11:37
در نخستین هفته اسفند ماه سال ۸۴ رقم ۱۵۰،۰۰۰ تومان به عنوان حداقل حقوق کارگران از طرف دبیر کل خانه کارگری اعلام شد، یعنی هیچ . غم انگیز است افراد زحمت کشی که با تمام نیروی جسمی خود برای آبادانی ایران تلاش می کنند مستحق بیشتر ازاین هستند . سالهای زیادی است که شاهد فقیر تر شدن کارگران هستیم .آمارها :یکی از کارگران ((قلعه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 00:39
یادم هست زیر درخت های کیوی بر روی علفهای تازه نشته بودیم و تن مان را به پشه های نالان بخشیده بودیم . تو به من گفتی :سخت نگیر ، اسمان اگه ابرهای تیره رو سخت بگیره که دیگه آبی نمی شه .من نالان گفتم :احساس می کنم ابرهای سیاه آسمون وجودم رو سخت گرفتن .تو شانه بالا انداختی و به آسمان اشاره کردی و گفتی :به باد بسپارشون. (...
-
صرف و نحو زندگی
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 00:20
صرف و نحو زندگی جمله های ساده نسیم و آب و جویبار فعل لازم نفس کشیدن گیاه اسم جامد ستاره، سنگ اشتیاق برگ از درخت وآنچه زین قبل سوال هاست: در بر ادیب دهر و مکتب حقایقش بیش و کم شنیده ایم و خوانده ایم نکته های آشناست . لیک هیچ کس به ما نگفت مرجع ضمیر زندگی کجاست؟ شفیعی کدکنی
-
آدمک چوبی
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 00:08
حرف دیگران : چوبی که پینوکیو از آن تراشیده شده بشریت نام دارد. ( کروچه) پینوکیویک داستان معروف ایتالیایست. نوشته شده توسط کارلو کولودی است. که به نوشته مترجم داستان صادق چوبک : نویسنده خودش از آن بچه های شیطان روزگار بوده و در دبستان شاگردان و آموزگار را به تنگ آورده ، ومحیط دبستان را پر آشوب و ولوله ساخته .... . نام...
-
به یاد مسافر
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1385 00:19
حرف دیگران: شعر یک قدرت است ، یک قدرت حسی و ادراکی که توسط ان معانی وصور گوناگون در بروز خود قوت پیدا می کند. نیما یوشیج به مناسبت سالگرد مردی که پی آواز حقیقت رفت. من او را زمانی شناختم که درک درستی از معانی کلمات نداشتم .ان چیزی که مرا بسویش کشاند احساس بود و صادقانه بگوبم خیلی سخت به شعرهایش علاقه مند شودم، حسی بود...
-
چند
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1385 23:50
چند اینجاست ، آیید ، پنجره بکشاید ، ای من ودگر من ها : صد پرتو من در آب مهتاب ، تابنده نگر ، بر لرزش برگ ، اندیشه من ، جاده مرگ. انجا نیلوفرهاست ، به بهشت ، به خدا درهاست . در اینجا ایوان ، خاموشی هوش ، پرواز روان . در باغ زمان تنها نشدیم. ای سنگ ونگاه ، ای وهم و درخت ، آیا نشدیم ؟ من ((صخره ـ من ))ام ، تو ((شاخه ـ...
-
به یاد آن غمناک به روی جاده نمناک
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 21:11
نوشتن درباره اش سخته ،نمی دانم به چه باور و توانی رسید که دست به این کار زد ؟! نوشته هایش بوی غریبی دارد گاهی مثل کتی باران خورده ، می دانی چه بوی میدهد مثل سگ خیس شده و گاهی مثل برگهای تر باران خورده . بارها بوف کور را شروع به خواندن کردم اما فقط تا انجا میکشید............. . درک این کتاب برای من دشوار هست، لحظاتش را...
-
شعر
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 01:39
روی جاده نمناک مرثیه ای برای صادق هدایت اگر چه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی از این دست غبار آلود کوچیده ست، وطرف دامن از این خاک دامنگیر برچیده ست : هنوز از خویش پرسم گاه آه چه می دیده ست آن غمناک روی جاده نمناک؟ ................. .................... ******* هزاران سایه جنبد باغ را، چون باد برخیزد گهی چونان گهی...
-
بی عنوان
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 01:15
صداها آوای سر بخشی دارند .صدای باران که می بارد و زوزه بلند و کم عمر باد که می گذره . حتما می دانی خداوند سرنوشت را فقط به باد گفت چون انه که فقط گوش می ده توی کیمیاگر یادته این هم همان باده پر از راز و صبور برای گوش سپردن و یا همان که در گند م زاری می پیچد تا روباه به یاد شاهزاده کوچولو بیفتد. و همین بادی که از درز...
-
بی چکمه و بی کلاه
شنبه 26 فروردینماه سال 1385 01:07
سلام با امیدانکه بتونیم مطالب جالبی در این وبلاگ بگنجانیم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1385 01:02