دود

یادم هست کنار آتش از میان دود با چشمان قرمز گفتی : هیچ وقت به گرمای ناتوان دلی ، دل نبند.خندان گفتم: چرا ؟با چشمان سرسختت در چشمانم نگاه کردی و گفتی :چون دودش خیلی بیشتر از گرماشه.

نظرات 3 + ارسال نظر
شازده خانوم چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ق.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

عبارت وبلاگ منو به یاد سید علی صالحی انداخت که فقط واژه های منحصر به فرد خودش داره. پست روزکار نویسنده برام جالب بود.

دوستی به جای حامد چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 ق.ظ http://akharin-ehsgh.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ پرمحتوایی دارین
ممنونم از اینکه به ما سر زدید ..
باز هم پیش ما بیا ..
پیروز باشی ...

فرشته یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:57 ب.ظ

سلام
تو می توانی آن باشی که یک عمر آرزوی داشتی .
کمی تلاش ، کمی ایمان !
دیگر وقت آن رسیده است که به وجودت افتخار کنی !

بابهترین آرزوها
در پناه حق .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد