تپه های سیلک

محوطه و تپه های سیلک در ضلع جنوبی غربی شهر کاشان و در سمت راست جاده کاشان به فین (خیابان امیر کبیر) واقع شده که شامل دوتپه شمالی و جنوبی (گورستان الف- ب ) به فاصله 600 متری از هم می باشد.گورستان الف با قدمت 3500 ساله در 200 متری جنوب قرار داشت که امروزه بروی آن بلوار امیرالمومنین کشیده شده. گورستان ب نیز با قدمت 3000 ساله در زیرباغ ها و مزارع کشاورزی ضلع غربی تپه قرار گرفته است. وتنها زیگورات سیلک که 15.94 متر از ارتفاع ان باقی مانده است که ازسه طبقه سکوی مطبق و یک پاگرد در جنوب سکوی اول و یک راه بالا رو ساخته شده است.که در بازسازی جدبد بنای زیگورات این راه به شکل پلکان نشان داده شده است.که کهن ترین زیگورات های ایران می باشد و در دوره چهارم در کنار معبد اصلی شهر سیلک بنا شده است.

در سال 1933 با پیدا شدن چند سفال زیبا در پاریس و شناخته شدن محل اکتشاف این ظروف در سیلک کاشان مشاوره موزه ملی فرانسه بر ان شد تا در اکتبر همان سال مجوز حفاری در این منطقه مهم را اخذ کند و هیئت فرانسوی به سرپرستی پرفسور رومن گیرشمن مامور حفاری در سیلک گردید.این هیئت باستان شناسی طی سه سال (1933-1934-1937) تپه ها را مورد کاوش قرار دادند و بلافاصله در سال 1938 تحقیقات خود را در دو جلد تحت عنوان سیلک کاشان به زبان فرانسوی در پاریس منتشر نموداند.بعد از گذشت 70 سال از کاوش های انجام شده توسط هیئت فرانسوی طرح بازنگری به سرپرستی دکتر صادق ملک شهمیرزادی در طی سالهای 1380تا 1385 در دو تپه شمالی و جنوبی انجام گرفت که تحقیقات انجام شده در مسیر انتشار است.

نتایج به دست آمده از کاوش ها بر روی تپه های سیلک تمدن ان را به شش دوره فرهنگی متمایز تقسیم می کند که عبارتند از:

 

دوره اول و دوم:

این دوره مربوط به قدیمی ترین و یا اولین ساکنان تپه شمالی است که حدود هفت هزارسال پیش شکل گرفته بود.بر اساس گزارش گیرشمن ساکنان اولیه در کلبه های موقت که آنها را با نی و شاخه می ساختند و روی ان را با گل می پوشاندند زندگی می کردند. سپس خانه ها را با دیوار های چینه ای و در دوره دوم با خشتهای ساخته و شکل داده دست خویشتن می ساختند. مردم ساکنمردم ساکن تپه های شمالی ظروف سفالی خود رااحتمالا در گورهای ابتدای می پختند. در دوره دوم اول بر نقشهای هندسی سطوح سفالها را با نقوش گیاهی وحیوانی نیز تزیین می کردند. مردمان این دوره به شکار کشاورزی وشبانی می پرداختن و همچنین با یافتن رگهای طبیعی مس و ستخراج انها را برای ساختن زیور الات کوچک بکار می بردند. مردم سیلک مردگان خود را بصورت جمع شده در حالی که سطح بدن انها را با قشر نازکی از محلول گل اخرا پوشش می دادن به همراه هدیه های به زیر کف منازل خود دفن می کردن.

دوره سوم :

در حدود 6100سال پیش ساکنان تپه های شمالی محل سکونت خود را ترک کرده واحتمالا عده ای از انها در فاصله حدود 600متری جنوب تپه های شمالی ساکن شدن(تپه جنوبی نام دارد).در این دوره خانه ها با خشتهای مستطیل شکل ساخته می شد و فرهنگ دفن مردگان به صورت دوره قبل بوده .در اواسط دوره سوم مردم از چرخهای سفال گری سود می جوستن و سفالها کوره های مخصوص که حرارت انها قابل کنترل بود پخته می شدو در تزیین انها علاوه بر نوقش قبلی از نقوش انسانی نیز استفاده می شد. تحقیقاهای گیاه شناسی نمایان گر ان است که کاشان در این دوره دارای اب وهوای معتدل بوده است. در این دوره صنعت گران سیلک روش استخراج نقره از سنگ معدن را فراگرفته و اشیاء زینتی و زیورالات را از نقره می ساختن . یکی از مهمترین پدیدهای فرهنگی اواخر دوره سوم استفاده از مهر های مسطح است .

دوره چهارم:

این دوره که از حدود 5000سال قبل اغاز شده وتا حدود 4500سال ادامه داشته به نام دوره اغاز نگارش یا اغاز دوره شهر نشینی یاد می شود. مهمترین تحول فرهنگی این دوره پیراپش خط و نگارش به صورت اولیه دانست.در این دوره از مهرهای استوانه یا سیلندری که منقوش به اشکال حیوانی یا هندسی بود استفاده می شود.که نمایان گر پیشرفت تجاری وبازرگانی در ان دوره بوده است به علت شرایط مساعد زندگی رشد جمعیت روند افزایشی به خود گرفت.

دوره ینجم :

این دوره که تاریخی در حدود 3200سال پیش دارد . مربوط به مهاجرت مهاجریم جدید به سیلک است . مهمترین فرهنگ این اقوام ساخته ظروف سفالی خاکستری رنگ است. معماری این مهاجران به روی بقایای ساختمانهای دوره قبل ساخته شد.فرهنگ خاک سپاری مردگاه دگرگون شد و این دوره اغاز استفاده از گورستانهای مجزا بود . گورستان مردم(گورستان الف) این دوره در 200متری جنوب تپه های جنوبی قرار داشت که امروزه به کلی تخریب شد است وتنها 15 قبر از مجموع این گورستان توسط کاوش گران فرانسوی مورد کاوش قرار گرفته و همچنین همچنان به دلیل اعتقاد به زندگی بعد از مرگ در کنار مردگان خود اشیاء سفالی ابزار اهنی و مهر و...قرار می دادن .

دوره ششم:

در تپه های جنوبی که بین سالهای 2800و2900سال متعلق به مردمانی بود که مردگان خود را در گورستان 250متری غرب تپه جنوبی (گورستان ب) دفن می کردن . به عقید گیرشمن انها مهاجران جدید بودن که در تپه های جنوبی ساکن شدند. در این دوره سطح کل تپه مسطح شد ودر نتیجه معماری دوره ینجم به طور کل از بین رفته. در این دوره فرهنگ خاکسپاری کمی دگرگون شد و علاوه بر عمال قبلی چاله گورها را به شکل تپه در می اوردن و برخی از این گورها با سنگهای تراش خورده و یا اجرهای بزرگ پوشانده می شود که احتمالا نمایانگر منزلت مردگان بوده است . مجموع 200قبر از این دوره توسط هئیت فرانسوی مورده کاوش قرار گرفته است. از شاخسهای دوره ششم ظروف سفلی است که کاربرده تدفینی داشته اند بعضی از این ظروف لوله دار و یا شکل حیوانات وپرندگان هستن. سطوع انها با نقوش هندسی،حیوانی و انسانی تزئین شده است.

همراهی

اولین تظاهرات اینترنتی در رابطه با اعتراض به محدود کردن انسانها در کسب اطلاعات از سایتها می باشد . این اقدام از طریق وارد شدن به سایت گزارشگران بدون مرز از 16 آبان تا 17 آبان طی 24 ساعت از ساعت 11 صبح روز سه شنبه به وقت پاریس معادل 13.30به وقت ایران صورت می گیرد .

آدرس سایت گزارش گران بدون مرز www.rsf.org

با ورد به این سایت با هر کلیک شما در راهپیمای اینترنتی شرکت خواهید کرد.

روزگار ما


رفیق روزهای پنجشنبه و دگر روزهایمان توقیف شد.

شرق توقیف شد.


انحراف جنسی


انحراف جنسی چیست؟

یکی از مهمترین اختلافات منشی و شخصیتی است.درباره انحراف جنسی اعتقاداتات زیادی حاکم است گروهی بر این باورند چون تمایلات جنسی یک امر طبیعی و بر گرفته از ترشحات غدد جنسی، پس اتخاذ هر روشی برای ارضای آن یک امر طبیعی محسوب می شد اما باید بیندیشیم آیا اعمالی چون کودک آزاری، خود ارزایی،....... اینها روشهای مناسبی برای تخلیه امیال جنسی محسوب می شد یا نه؟ در نفس بد بودن آن شکی نسیت اما چطور این روشها جای رویه طبیعی ارضای جنسی را به خود گرفته اند؟ آیا انحرافات جنسی یک اختلال روانی ست؟ در این مورد گروهی بر این باورند که انحرافات جنسی یک اختلال روانی نیست و انواع اختلالات جنسی در خانواده ها عمدتا اکتسابی است. در جهان بیش از 50مورد انحرافات جنسی شناخته شده است از جمله:

1- فتیشیسم(بت پرستی جنسی): که شخص با دیدن اشیاءغیر جنسی مثلاً کفش زنانه تحریک می شود.

2- سادومازوخیسم: رسیدن به لذت جنسی از طریق آزار خود و یا دیگران.

3- ویرایسم(چشم چرانی): رسیدن به لذت جنسی از طریق دیدن مقارب دیگران.

3- حیوان خویی:تمایل به نزدیکی با حیوانات.

4- تماس تلفنی یا اینترنت:فرد با شماره خانه ای تماس می گیرد و با گفتن کلمات رکیک خود را ارضا می کند.

5- پدوفیل فعال(کودک آزاری): اقدام به کودک آزاری.

6- پدوفیل منفعل(کودک آزاری):صرفا در رویا این لذت باشد.

7- اگزبیشنیسم:نمایشگری آلت تناسلی در ملاء عام.

8- ............ .

در مورد همجنس گرایان محققان آنها را جزء انحرافات جنسی نمی دانند. تحقیقات بر روی دوقلوهای همجنس گرا نشان داده که همجنس گرایی یک حالت ژنتیکی است و نمی توان آن را یک بیمار نامید و در بعضی هم ژنتیکی نبوده بلکه عوامل دیگری سبب بوجود آمدن آن می باشد و در مورد آنهای که داری این ژن هستند تحقیقات نشان داده افراد در بزرگسالی به صورت خودکار به این سمت کشیده نمی شوند.

علل انحرافات جنسی و راهکارهای آن:

دوران بلوغ جنسی، دورانی که نوجوانان به بلوغ جنسی میرسند..عدم داشتن اطلاعات درست جنسی مراجعه آنها به دوستان خود که اطلاعات کمتری وحتی غلطی دارند مراجعه به سایتها شبکه های تلوزیونی و.. اگر در این سنین به آنها آموزش درست داده شود شاید بیش از نیمی از این انحرافات کاسته شود.یکی از علل مهم انحراف جنسی محدودیت است در جامعه ما این محدودیت به واسطه اصول مذهبی و اصول اخلاقی بوجود می آید. گناه شمردن داشتن هر گونه رابطی با جنس مخالف، حفظ بکارت در دختران تا موعد ازدواج.اگر این تمایل در موقع مقرر بر آورده نشودچه بسا فرد برای ارضای خود دست به خود ارضایی نزند.به یاد داشته باشیم روابط جنسی یکی از مهمترین موارد در ارضای روح وجسم می باشد. عامل دیگر داشتن روابطه جنسی، نوع رفتار و گفتار اشکار پدرومادر بدون توجه به کودکان.به گفته فرید:تمایلات سرکوب شده ی دوران کودکی به طور کامل محوو نابود نمی شود بلکه به ضمیر ناخودآگاده افراد پس رانده و بایگانی می شود و در طول زندگی، منشاء آثار و عکس العمل های گوناگونی می شود

عدم وجود روابط عاطفی مناسب والدین با کودکان .با بالا رفتن سن ازدواج به دلیل مادی و... به همین خاطر فرد اگر پایبند به مسایل اخلاقی و.. باشد به بیراه برای ارضای خود کشیده می شود.در موارد کودک آزاری بیشترین کودک آزاران افرادی هستند که در کورکی خود مورد آزار جنسی قرار گرفته اند و در بزرگسالی در جهت تخلیه خود و انتقام گیری دست به این کار می زنند.سوء استفاده جنسی اغلب از سوی همسایگان، نزدیکان و اقوام صورت گرفته و ۳/۴ کودک آزاری های گزارش شده طی ۳ ماه پایانی سال ۷۹ تا پائیز ۸۰ بیشتر در سنین ۳ تا ۶ سال را شامل شده است که پسران بیشترین قربانیان آن بوده اند.40% از مشکالات زوجهای جوان ایرانی به دلیل ناتوانی جنسی می باشد.

 

آمارها در ایران:

همان طور که پیشتر نوشتیم افرادی که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته اند در بزرگسالی برای تخیله این حس دست به کودک آزاری میزنند یکی از این موارد: گروه سیاه شامل پنج پسر 25-19 ساله بود در شرق تهران که 14 پسر نوجوان و دو دختر فراری را مورد تجاوز و آزار قرار داده است یکی از دراعترافات خود گفت که در کودکی مورد آزار قرار گرفته است . -تجاوز به دختر 5 ماهه ای سبب مرگ نافرجام او شد این دختر توسط خواهرزاده پدر یا خود پدرش مورد تجاوز قرار گرفته بود که در طی تحقیقات پدر کودک اعتراف می کند این اتفاق برای دختر بزرگترش هم اتفاق افتاده بود اما او جان سالم بدر برد (نمونه از موارد اکتسابی)-20بهمن 83 شیراز دختر 4ساله بوسیله ضربات کادر کشته شد دو فرد مضنونین این ماجرا جوانی 25 ساله و یک گدا بودند-16 بهمن 82 کشف جسد پسربچه 5 ساله که در شیراز توسط سه جوان23-20 مورد شکنجه جنسی قرار گرفته بود که این سه اعتراف کردند این کار را بدون انگیزه انتقام جویی و انحراف جنسی کرده اند(نمونه از سادومازوخیسم)-.-تهران مرد بقالی دارای دو پسر 15.16 ساله ،پانزده پسربچه را مورد آزار و اذیت قرار اده است وی در اعترافات خود گفت:احساس کردم دچار کمبود روحی هستم و از این رو به ارامش میرسم.

برای اطلاعات بیشتر به این سایتها مراجعه کنید که ما خود نیز برای نوشتن متن فوق از آنها یاری گرفته ایم :

 

http://www.iranstreetchildren.com/

http://www.community.iransalamat.com/

http://www.doctorshiri.com/

 

۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲


در 30 تیر 1331 دکتر مصدق مجددا به روی کار امد و احمد قوام (قوم السلطنه)مجبور به کنار گیری شد اما در 28 مرداد سال1332 از این تحول تلاش عظیم که طوفان وار به قدرت رسید بود هیچ باقی نماند جز قلبهای شکسته ،بی تفاوت وتلاشی بی مزد ، نه تنها بی مزد بود بلکه با تحقیر هم اویخته شد بود چطور مردم طی یکسال و 28 روز اینقدر بی تفاوت شد بودن؟ یکی از عوامل این تفرقه همان که در تاریخ نوشته شد است عدم تفاهم و همسو بودن دو نفر قدرتمند دکتر مصدق ودیگری کاشانی بود حال چطور دو همراه در مسیر خلاف هم گام برداشتن ؟ ایا تحت فشار بودن؟ ایا تغییر دیدگاه داده بودن؟ سبب این اختلاف هر چه بود باعث نابودی دولت ملی شد یکی از با ارزش ترین ره اورد دولت ملی سال1331 ملی شدن صنعت نفت ایران هست .

ریشه های تاریخی ملی شدن صنعت نفت :

اولین بار در سال 1891 انگلیسیها در جنوب ومسجد سلیمان متوجه نفت شدن اولین کاوش انگلیسیها در اواخر قرن 19 در بوشهر بی حاصل بود. در سال1892 ژان دو مرگان باستان شناس فرانسوی در جنوب باختری ایران متوجه منابع نفتی می شود، د رهمین راستا اینگلیسیها در سال1900 با کتابچی خان در پاریس وارد مذاکره شدن و در سال1901 در لندن با یاری علی اصغر خان اتابک و وزیر خارجه وقت میرزا نصرواله خان مشیردوله و توسط دارسی اولین قراداد نفتی به امضاء مظفر دینشاه ووکیل دارسی الفرد ماریوت قرار گرفت.

طی این قرارداد 20000هزار پوند استرلینگ به ایران داده شد وقرار براین شد به همان میزان سهام قابل پرداخت و16 درصد سود خالص از ان به ایران تعلق گیرد ، در مقابل 60 سال امتیاز کلیه مکاشفات ، استخراج، حمل ونقل و فروش نفت وفراودهای نفتی ایران به دارثی واگذار شد،  البته سهامی هم به میرزا نصرالله خان که وزیر خارجه بود وکلیه افراد که در این امر مشارکت داشتن واگذار شد و جهت امنیت منطقه نفتی در مقابل بومیان منطقه سهامی هم به شیخ خزعل وهمین طور خان های بختیاری تعلق گرفت.طبق تقسیم ایران به وسطه فرانسه که بین روسیه وانگلیس به امضاء رسید،  جنوب ایران حوذه نفوذ انگلیس شناخته شد. این عوامل ودیگر عوامل سبب ایجاد تنشهای فراوان در کشور شد تا اینکه در سال1907 برای اولین بار نیروهای انگلیسی پا به خاک ایران نهادند به بهانه حفاظت از نیروهای که در منطقه نفتی در حال فعالیت بودن،  تحت اداره ستوان ارنولد ویلسون که بعد ها در جنگ اول مبنای پلیس جنوب شد و همان پلیس جنوب درکودتاه رضا خانی جز نیروی اصلی ارتش نوین ومتحد الشکل رضا خانی شد. در جهت تداوم انتقال نفت ایران به انگلیس در سال 1919 قراردادی توسط وثوق الدوله- کاکس مورد عقد قرارداد قرار گرفت . به دلیل فضای سیاسی ومبارزاتی در داخل ایران مورد مخالفت امریکا وفرانسه قرار گرفت وباطل اعلام شد که البته انگلیسیها در جهت رسیدن به این هدف در 3 اسفند دست به کودتای رضا خانی زدند ،  توسط ژنرال ایرون ساید،  و وزارت مستعمرات جنگ و وزیرخارجه انگلیس و به یاری سید ضیاءالدین که هدف اصلی این کودتاه را در به دام(روسیه) نیفتادن ایران ایرا می دانستن اما در حالی که ایران طبق قرارداد منعقد در لندن بین انگلیس و روسیه امضاء شد بود جز منطقه نفوذ انگلیس شناخت شده بود و روسیه حق نفوذ در ایران را نداشت .

در باره سلطنت رضا خان قرارداد سال1933 به امضاء رسید دکتر مصدق مخالف اصلی لن به شمار می امد چون ان را به زیان بیشتر ایران می دانست :

  • افزایش بود که در این قرارداد در مدت زمان و مدت قرار داده تمدید شده بود.
  •  به علت حساب سازی بود که شرکت در رابطه بر عدم پرداخت مالیات بر درامد به ایران انجام داده بود،  شرکت به ایران 262500لیره مالیات بر درامد به ایران پرداخت کرده بود در صورتی که به دولت انگلیس از بابت مالیات بر درامد 28میلیون لیره پرداخت کرده بود .
  •  انتقاد دیگری که داشت این بود طی قرارداد 16 درصد ازعواید کل شرکت به ایران تعلق می گرفت در صورتی که فقط 16 درصد از بابت شرکت مادر به ایران پرداخت می گردید نه شرکتهای وابسطه . در حالی که طبق قرارداد کلیه شرکتهای وابسطه وتابع می باید 16 درصد عواید خود را به دولت ایران می پرداختن .

 

همان طور که پیشتر نوشتیم در طول سال 1331 این دو مرد تحت فشار گروهای مختلف قرار داشتن تا بر خلاف هم قدم بر دارن وخواسته های دیگر را به نوعی نادید بگیرند .این اختلافات تا جای پیش رفت که دکتر مصدق برای جلوگیری از تخریب افکار عمومی دست به تاسیس کمیسیون امنیت اجتماعی زد ،  اما مانند همیشه در تاریخ ایران افرادی منافع شخصی خود وگروهی خود را بر مصالح جامعه ترجیه دادن . جبهه ملی ایران اولین جبهه ای بود که در جهت ملی شدن صنعت نفت ایران گام برداشت .جبهه ملی ایران در سال1328 تاسیس شد وهدف اصلی ان تلاش برای برگزاری ازادانه انتخابات مجلس شانزدهم بود وهمین طور مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت .گروها احزاب با این جبهه عبارت بودن از :

  1. حزب ایران : این حزب متشکل از تعدادی از مهندسین وتحصیل کرده با گرایش فکری سوسیال-دموکرات بود . اعضای اصلی جبهه ملی : مهندس زیرک زاده - دکتر سنجایی - مهندس حسینی - والهیار صالح. با گرایشی محافظه کارانه که بر خلاف گروهای دیگر تا به اخر در کنار دکتر مصدق باقی ماندن و از سوی دیگر این حزب فردی را به عنوان سرهنگ ریاحی برای ریاست ستاد ارتش برگزیده بود که عده ای براین باورند که او یکی از علل مهم سقوط دولت ملی بود .
  2. حزب مردم ایران : اعضای این حزب از خدا پرستان سوسیالیست تشکیل می شود. که به دلیل داشتن عقاید فلسفی و انتزاعی به عنوان راهنمای یک حزب سیاسی نمی توانست مورد استفاده قرار گیرد.از جمله اعضای حزب: محمد نخشب - حسن راضی ومهندس جلال اشتیانی.
  3. حزب ملت ایران : این حزب متشکل از جوانان وتعدادی دانش اموز ومعدودی دانشجو با عقاید پرشوناسیولیست و بر بنیاد (پان ایرانیسم) تشکیل شد بود .مرحوم دانش فروهر یکی از اعضای ان حزب بود این حزب بسیار عمل گرا بود ودر درگیریهای خیابانی وارد عمل می شد وبه سبب چپ روی وافتادن به دام (اوا نتوریسم) مشکلات زیادی برای نهضت ملی به وجود اوردنو بعد ها به طور ناخواسته در جهت منافع انگلیس وارد عمل شدن .
  4. حزب نیروی سوم : این حزب متشکل از اعضای جدا شده حزب توده بود که از طرفدارن بقایی و عضو حزب زحمتکشان ایران بودن .(اما پس از واقع 30تیر سال 31 از بقایی جدا شدن وحزب نیروی سوم را بنیان نهادند).اما هنوز به پایه نرسیده بودن که خصلت توده ای برگزیدند .

این مطلب برگرفته از روزنامه نشاط -مقاله اقای یاشار هدایی_روزنامه صبح امروز-مقاله اقای علی عظیمی نژادان _روزنامه صبح امروز-گفت گو اقایان بابک اقاپورخرمی و محمد ترکمان می باشد.


گلدا مایر ، مادر بزرگ اسرائیل

 

 


    همه ما می دانیم اسرائیل در کجا قرار دارد و یا بهتر بگوییم در کجا خود را تحمیل کرده است .اما شاید اکثریت ما نمی دانیم چطور و به دست چه کسانی بوجود امد.و چطور توانست به چنینن قدرتی دست یابد ؟؟ چرا کشورهای قدرتمند عربی جلویش را نگرفتند ؟ چرا در نطفه خفه اش نکردند ؟ چه کشوری آنها را بقیر امریکا حمایت کرد؟ چه کشوری برای اولین بار ان را به رسمیت شناخت ؟ این همه انسان چطور انجا جمع شدن؟ چطور انجا را سرزمین موعود خود می خوانند؟ اصلا چه احتیاجی به ایجاد حکومت ان هم به زور ؟ چطور در مه سال 1948 اعلام موجودیت کرد چطور فلسطین تقسیم شد؟ چرا ان افسر انگلیسی فرمانده منظم ترین نیروهای ممالک عربی مجاور فلسطین و چرا این نیرو همان اول با اسرائیل وارد جنک نشد ؟ سولات زیادی وجود دارد چرا و چرا های زیادی ، انچه کاملا واضح است این است که اسرائیل ایجاد شد اما چه کسانی در تشکیل، و به تحمیل شدن این رپیم اشغال گر کمک کردن ؟ چه دستانی خشت روی هم چیدند و این قلعه سیاه را ساختن؟

همان طور که اقای محمود طلوعی در کتاب زن بر سریر قدرت می نویسد " کشوری به نام اسرائیل از نظر ما مشروعیت نداشته و خر جا که نامی از او برده شده است مراد رژیم اشغالگر قدس می باشد." مطلب زیر درباره یکی از کسانی است که راه را برای تحمیل شدن اسرائیل هموار کرد.

گیلده دختر یک نجار فقیرو عضوی از خانواده پر جمعیت موشه ما بویچ بود در سال 1898در شهر کیف روسیه بدنیا امد انها علاوه بر فقر از ازار و اذیت و تحقیر همسایگان خود در رنج بودن زیرا در ان زمان یهودیان جزوء اقلیت منفور به حساب می امدند .در سال 1906 با فروش اموال خود به امریکا می روند و در ایالت ویسکا نسین اقامت می کنند پدر در کارگاه نجاری شروع به کار می کند اما هنوز دارمد برای تعمین مخارج خانواده کافی نبود و مادر دکان عطاری کوچکی باز می کند و گلدا که در ان زمان نه ساله داشت مجبور بود بجای رفتن به مدرسه در دکان به مادرش کمک کند،  و نزد پدر و خواهر بزرگترش زبان انگلیسی و عبری اموخت . در پانزده سالگی به علت مخالفت پدر با ادامه تحصیل که ارزوی او را برای معلم شدن محکوم به فنا می کرد ترک می کند و به نزد خواهر بزرگترش می رود در انجا مجبور می شود برای امرار معاش خویش به کارهای پستی مانند رختشویی بپردازد برای نخستن بار فعالیت سیاسی خود را از یک اتحادیه کارگری که تحت حمایت صهیونیست ها بود اغاز کرد(در سن 17 سالگی) ،در همان اتحادیه با جوانی به نام موریس میرسون که وظیفه اش در اتحادیه نوشتن شعارهای تبلیغاتی بر روی پارچه بود آشنا شد و سه سال بعد با هم ازدواج کرد.در سال 1921 در یک سازمان صهونیستی برای تشویق مهاجرت یهودیان به فلسطین فعالیت می کرده و شوهر خود ترقیب می کند تا به فلسطین مهاجرت کنند ، آنها در یک کیبوتص (مزرعه اشتراکی) اسکان داده شدند . دو سال در آنجا زندگی کرد و در آنجا با دیود گورین ( اولین نخست وزیر اسرائیل که مبتکر مزارع اشتراکی بود.) آشنا شد ، گوریون از آنها می خواهد نام خانوادگی خود را از موریس که شباهت زیادی به نام خانوادگی مسیحیان داشت با نام عبری مایر تغییر دهند .

خانواده مایر که شامل یک پسر به نام مناخیم و یک دختر به نام سارا بود.در سال 1923 به تل آویو و سپس به بیت المقدس نقل مکان می کرند . چون دارمد پدر خانواده کافی نبود مایر گلدا به ناچار مجبور به انجام کارهای چون آشپزی ، رختشویی و نظافت در خانه ها می شود.اما فعالیتهای سیاسی خود را ترک نکرده و در جلسات فدراسیون کارگران یهود (هیستا دروت) شرکت می کرد و ماموریتهایی هم انجام می دهد. شوهرش با فعالیتهای او موافق نبود و همین طور با ادامه زندگی در فلسطین .سرانجام همان طور که گلدا در کتاب (زندگی من) که شرح زندگیش به قلم خودش می باشد می نویسد از شوهرش جدا می شود . در سال 1928 به عنوان دبیر اتحادیه زنان کارگر یهودی برگزیده می شود و در سال 1934 گلدا عضوئیت اجرائیه فدراسیون کارگران یهود می شود و در سال 1940 به ریاست دفتر سیاسی فدراسیون انتخاب می گردد.

در پایان جنگ جهانی دوم و افزایش تلاش برای تشکیل دولت یهودی در فلسطین از طرف بن گوریون به امریکا رفته و با 50 میلیون دلار به منظور کمک به یهودیان فلسطین باز می گردد. با این پول اولین سازمان نظامی یهود به نام هاگانا تاسیس می شود . دوباره گلدا مایر به ماموریت مهم و سری فرستاده می شود و طی ان با ملک عبدالله ملاقات می کند ، او با لباس زنان عرب به دیدن ملک عبدالله رفته ( سه بار با ملک عبدالله ملاقات می کند)، بار اول ملک عبدالله به او قول می دهد به کشور در شرف تشکیل اسرائیل حمله نکند، ولی شرایطی قائل شد که در ملاقات دیگری باید درباره آن بعدی باید درباره آن بحث کنند. در ملاقات دوم گلدا متوجه شد که ملک عبدالله با انگلیسیها مشورت کرده و اعلام می کند که نمی تواند تعهد دهد دیگر کشور های عربی از جنگ با اسرائیل خود داری کنند. در ملاقات سوم ملک عبدالله از مایر می خواهد تا اعلام موجودیت اسرائیل را به عقب بیندازد ، اما مایر از این کار خودداری می کند و درجواب ملک عبدالله ( شما چرا برای تشکیل دولت یهودی عجله دارید؟) می گوید:"ما دوهزار سال برای تشکیل یک دولت یهودی صبر کردیم ... باز هم می گویید عجله داریم."

بعد از اعلام موجودیت اسرائیل در سال 1948 اولین کشوری که دولت جدید را به رسمیت شناخت شوروی بود چون در آن زمان با کشورهای عرب رابطه نزدیکی نداشت. بن گوریون از گلدا می خواهد تا به عنوان اولین سفیر اسرائیل به شوروی برود و گلدا چون روسیه الاصل بود پذیرفت و هنگام ورود به شوروی با استقبال گرمی یهودیان مواجه شد.گلدا با همسر یهودی مولوتف وزیر خارجه وقت شوروی رابطه صمیمی ایجاد می کند و طی اقامت خود وانجام ماموریت خود را در شوروی نقش مهمی در تحکیم روابط شوروی و اسرائیل و همین طور شوروی را ترقیب به عدم همکاری با اعراب در نخستین روزهای استقرار حکومت یهودیت می کند. بعد از بازگشت خود به اسرائیل گوریون گلدا را به عنوانوزیر کاروتامین اجتماعی کابینه منسوب می کند و هفت سال در این سمت باقی می ماند و درطی این سالها از بروز هر گونه اعتصاب و نا آرامی در صنایع نوپا جلو گیری می کند.

بن گورین گلدا را به عنوان وزیر خارجه کابینه خود انتخاب می کند و زمانی که با اعتراض همکاران دیگر خود مواجع می شود که او یک زن است می گوید:"گلدا تنها مرد کابینه من است !".گلدا ده سال در این مقام فعالیت می کند و حتی با بن گوریون اختلاف پیدا می کند بعد از استفاء گوریون در کابینه باقی می ماند واما در سال 1966 استفاء می دهد داده و به مقام دبیر کلی حزب سوسیالیست (ماپای) را برعهده می گیرد بعد از مرگ لوی اشکول گلدا مایر به عنوان نخست وزیری می رسد در سال 1969 در 71 سالگی او در مصاحبه با فالاچی اعلام می کند تا 75 سالگی به کار خود ادامه می دهد. و در اکتبر 1973 بدون توجه به نتایج انتخابات از مقام خود استفاء می دهد . ولی جنگ معروف کیپور (کیپور(یوم کیپور) یکی ار اعیاد مذهبی قوم یهود می باشد که در ان روز خوردن ، آشامیدن و کار کردن بکل ممنوع می باشد.)راکه در روز کیپوراغاز شده بود را هدایت می کند.در نخستین روزهای جنگ روحیه خود را از دست می دهد و بدبینی های وزیر دفاع اش موشه رایان بر نگرانی او می افزاید تا جایی که قصد استفاء می کند اما از ترس اینکه روحیه افراد ارتش تزلزل پیدا کند از این کار صرف نظر کرد.

گلدا مایر با انکه 1/4 افراد ارتش منظم در حال مرخصی و در حال انجام وظیفه بودند، اعلامو فرمان بسیج عمومی و فراخوانی نیروهای ذخیره را صادر می کرد اما تا تشکیل نیروهای ، نیروی مصری تا قلب صحرای سینا پیش آمده بودن و ارتش سوریه ارتفاعات جولان را که در جنگ 1967 از دست داده بود دیگر بار بدست آورده بود. گلدا از نیکسون ریس جمهور وقت آمریکا درخواست کمک فوری می کند و آمریکا به نفع اسرائیل وارد جنگ شد. با مذاکرات مستقیم بین مصر و اسرائیل و سفر سادات به بیت المقدس و انعقاد قرار داد صلح جداگانه بین مصر و اسرائیل انجامید و در آخر به نفع اسرائیل تمام شد.گلدا 6 ماه بعد از جنگ کیپور استعفاء می دهد و در سالهای باقیمانده به نوشتن خاطرات خود می پردازد.

گلدا در خاطراتش ضمن اشاره به فرزندان خود و نوهایش از پنج نوه خود نام می برد وبه ششمین نوه عقب مانده خود اشاره نمی کند. دکتر پیر رنچینک در کتاب بیماران تاریخ ساز از گلدا مایر به عنوان زنی سنگدل و بی عاطفه نام می برد. گلدا ذر تمام عمر خود حاضر نشود از نوه عقب مانده خود دیدن کند. دکتر رنچینک می نویسد"گلدا مایر قبل از 70 سالگی دچار نوعی سرطان لنفاوی بود که با دارو و شیمی درمانی آنرا کنترل و در زمان نخست وزیری بیماری خود را فاش نکرد و تا پایان عمرش بیماری او یک راز دولتی محسوب می شود.

او در مصاحبه با اوریانا فالاچی آرزو می کند قبل از آنکه خیلی پیر شود بمیرد. او به آرزوی خود رسید ، یهودیان جهان از او به عنوان مادر بزرگ اسرائیل تجلیل می کنند.گلدا مایر یکی از کسانی ست که در به وجود آمدن اسرائیل شرکت کردن تمام شرح حال او نشان می دهد ، او زنی سرسخت، خشن، هدفمند وبی رحم بوده است و اسرائیل توسط افرادی خشن و بی رحم بوجود آمده است!!

    مطالب بالا برگرفته شد از کتاب زن بر سریر قدرت نوشته محمود طلوعی است.