بازی تمام شده و تو....

_ داشتم از کلاس می امدم، کنار همان سپیدار ها سر پیچ، داشت از ان طرف می آمد یه هو ترمز کرد، به من می گه از زمانی که ازدواج کردم چرا رفتارت با من تغییر کرده؟ گفتم چه تغییری ؟ سرش را عصبانی تکان داد...گفتم فقط بیشتر بهت احترام می ذارم. گفت بشین بابا و گازش را گرفت و رفت. برگشتم طرفت صورت همچنان تقدیم خورشید بی رمق زمستانی بود، اصلا به من گوش می دی.مژهایت رو برهم زدی _ بازی تمام شده و تو....برای ابد بگذار بره. _ نمی دونم.

زند و هومن یسن

 

زند و هومن یسن به مسئلهء رجعت و ظهور در آیین زرتشت می پرازد، مندرجات این کتاب از منتخبات و یا دستچینی از نسک های گوناگون می باشد.( محتمل است که زند و هومن مأخوذ از هفتمین فرگردستوگرنسک باشد که خلاصۀ آن در هشتمین فصل دینکرد-9 وجود دارد. به موجب دینکرد هشتم(15-14/7)همین موضوع در قسمت سپندنسک اوستای بزرگ مطرح شده است.بعید نیست که نویسنده از هر دو متن استفاده کرده است.) متن کتاب درباۀ پیشگوس عمر دنیا در اصول تعالیم دین زرتشت می باشد، طبق این پیشگویی عمر دنیا به دوازده هزار سال تخمین زده شده است،(مطابق دوازده اختر و هر اختر هزار سال فرمانروایی میکند.) سی سال پیش از پایان هزاره زرتشت، دختر جوانی در دریاچه فرزدان(هامون) به آب تنی می پردازد و از نطفه زرتشت، که در آنجا به دست 99999فروهر اشو نگهداری می شود، آبستن می گردد. بدین ترتیب هزاره هوشیدر فرا می رسد؛ بعد هزاره هوشیدر ماه و سرآخر کارجهان هزاره سوشیانس یا روز تن پسین (رستاخیز) فرا می رسد.

کتاب شامل چهار قسمت است:

بخش نخست:ترجمه متن زند و هومن یسن می باشد( شامل نه قسمت و متن داریش ( یاوه سرایی) اهریمن با دیوان).

بخش دوم: متن پهلوی زندئی و هومن یسن.

بخش سوم: یادگار جاماسپ یا جاماسپ نامه است( جاماسپ نامه کتابی است که در آن گستاسپ شاه پرسش هایی راجب به مسائل گوناگون دینی و تاریخی و جغرافیائی و غیره از جاماسپ می پرسد). بخش بی مرگی خواستن زراتشت از کتاب زراتشت نامه (این کتاب تألیف زرتشت بهرام بن پژدو، درسنه 647 یزدگردی مطابق با 1278 میلادی نوشته شده است، نخست شرح احوال زرتشت و در آخر کتاب پیشگوی های زرتشت را ضمیمه می کند.

بخش پایانی: حواشی و ملحقات که شامل بندهای از متون گوناگون دینی ست که به مسئله رجعت و ظهور در ادیان مختلف مربوط اشاره دارد؛ همانند: بحارالانوار - ارمیاء نبی- انجیل متی- مکاشفه یوحنای رسول- مظهرالانوار- الفرائد- اشعیاء نبی و... می باشد.

زند و هومن یسن - مترجم صادق هدایت - انتشارت معین.

سهراب سپهری

قسمت سوم:

ما در آثار نوشتاری سپهری با نثری شاعرانه رو بروی چشم که در نگاه نخست قدری احساسی می نماید اما با اندکی تأمل می توان به عمق اندیشه های وی که به بعضا در خواسته از تفکرات آیین مکتب ((زن)) و هنر ژاپنی است، پی برد در نهایت نیز با مراجعه به آثار تصویری او می توان تجلی این افکار را در پرده های نقاشی جستجو نمود. او می گوید: [من نقاشی می کنم، ولی نقاشی من نسبت به گالری های اینجا (نیویورک) مورب است. نقاشی از ان کارها ست، پوست آدم را می کند تازه طلبکار است. ولی نباید به نقاشی رو داد چون سوار آدم می شود. من خیلی ها را دیده ام که به نقاشی سواری می دهند باید کمی مسلح بود، و بعد رفت دنبال نقاشی. گاه فکر می کنم شعر مهربان تر است ولی نباید خوش خیال بود . من خیلی ها را شناخته ام که از دست شعر به پلیس شکایت کرده اند انچه به هنرتان ریتم و آهنگ می دهد تراوش روح شماست و به گمان من آفرینش هنری بدون یک هسته با جذبه و شهرت معنوی بی ارزش است و یا دست کم ارزش چندانی ندارد. ژاپن چیزهایی دارد در خور درنگ و تماشا. مردمش خوب و فروتن. هنرمندش افتاده و پاکدل. اما اینجا هم، نسل جوان گذشته اش را نمی شناسد . و شور و شرش با کمی دانشی و نا پختگی بی پیوند نیست. به دنبال هر نوی می رود. بدبختانه به هر جا برویم با اپیدمی جاز رو برو می شویم. ونیز نقاشی مسری آبستره. چه خوب بود آدم ها به صدای دلشان گوش می دادند و در پی خودشان راه می سپردند. بسیاری را دیده ام که راه زندگیشان از پهنه آبستره اکسیدن نمی گذشت، با این همه نقاشی آبستره بود.من روی همه نقش های ناشناس رنگ آشنای خودم را می زنم و فضای گمشده ای را گرد همه چیز می پراکنم . گو این که میوه مشاهده را آبدارتر می کند. اما به گمانم این دورویی است. و برای این که از این دورویی به در آیم ، باید به خود ، به آنجا که تماشاگر ستاده و یکرویی بوده ام ، برگردم . من از نوشتن می ترسم. با ترس به زیبایی و هنر نزدیک می شوم.آیا هنر ترسناک و غم انگیز نیست؟ گاه زیبایی آثار هنری مرا به گریه وا می دارد . شاید قرن ما نیز سخنی برای گفتن داردف ولی مثل این که نگفته است. نسل تازه قرن نا بیشتر دنبال طرز بیان است. حقیقت گم شده، معنی زندگی درونی ارمیان رفته، صمیمت ها فراموش گشته، اما من تند می روم . ببینید چه آسان داوری می کنم . مرا ببخشید. قرن ما نیز هم هنر هست هم هنرمند. هرجا صمیمیت هست من راه می یابم . پیکاسو نیز در قرن در خشم تیره و غم انگیز خودش صمیمی است. من به عقیده این و آن کاری ندارم ، به قضاوت تاریخ هنر نیز علاقه ای نشان نمی دهم ، به یک تابلو همان طور نگاه می کنم که به یک سنگ یا یک درخت. آنچه در یک اثر هنری می جویم حالت ان است. یاد سزان و وان گوگ افتادم. پایان قرن نوزده سخنی دلنشین گفته است اما حرفش در آغاز قرن ما ناتمام مانده ، مثل این که اصلا قرن ما، قرن حرف ها ی بریده و فریادهای نارساست. تا چه وقت این هذیان های طول خواهد کشید؟ بگذار مرتب خودش باقی بماند. اما من انها را دوست دارم که از صمیمت تب می کنند.]

تماشای جهان با چشم های شسته سپهری :

گروهی از منتقدان شعر سهراب سپهری معتقدند اشعار سپهری تصویرگر دنیای آرمانی هستند و از همین رو می گویند [ میراث ارزشمندی که سهراب سپهری برای تمام دوستداران خود بجا گذاشت ، زیر بنای یم جهان ارمانی و ایداه آلیستی است که در آثار وی تجلی پیدا می کند.]نباید دنیای را که در اشعار سپهری به تصویر کشیده شده چیزی فراتر از دنیای مقابلمان بدانیم چرا که همیشه ، اصل در(( چگونه دیدن ))است، و این تفاوت ناشی از تفاوت در نوع نگرش هاست. پل الوار شاعر فرانسوی هنرمندان را به برادران بینای قرن وسطی تشبیه کرده است- مردان بینایی که با زنان کور ازدواج می کردند-و می گوید: ((هنرمندان که بینا هستند- همسر همگان کورند. می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند، که آنها نمی بینند یا ندیده اند.))سپهری همان دنیای اطراف ما را توصیف می کند، اما با چشم های شسته.....

این روزها

متن گفتگو با سودابه اشرفی:

http://www.rezaghassemi.org/goftegoo10.htm

به مناسبت فرا رسیدن نوروز و 10 اسفند مجموعه اشعار سید علی صلحی تجدید چاپ شد:

http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=455430

حکایت دوپاره شدن بیستمین نمایشگاه کتاب:

http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=455457

مراسم اختتامیه نخستین دوره جایزه شعر خبرنگاران با شخنرانی شمس لنگرودی و اهدای جایزه به شاعر برگزیده در 15 اسفند برگزار می شود:

http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=455423

توضیحات یکی از داوران جشنواره فیلم فجر درباره اعتراضات ده‌نمکی

گفتگوی با سیمین بهبانی درباره فروغ:

http://www.haftan.com/redirect.asp?link=http%3A%2F%2Fwww%2Ebineghab%2Ecom%2FDetails%2DInterview%2Easp%3FInterview%5FID%3D306&id=583008931 

نگاهی به عوامل سازنده بولگاف و اثری چون مرشد و مارگاریتا(میخائیل بولگاف 12 سال اخر عمر خود را صرف نوشتن مرشد و مارگاریتا کرد):

http://www.jenopari.com/article.aspx?id=515

علیرضا اسپهبد نقاش معاصر ایارن در سن 55 سالگی درگذشت:

http://radiozamaneh.org/morenews/2007/02/post_554.html

http://www.pendar.net/main1.asp?a_id=6481

برگزیده کتابهای جدید:

http://www.sokhan.com/

11500برگ سند خطی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران فهرست نویسی شد:

http://www.chn.ir/news/?section=4&id=8167

 

فرخوان شاعران زن برای طرح و معرفی اثارشان:

http://www.valselit.com/article.aspx?id=807

 

فراقی (1)

وصال دوستان روزی ما نیست

بخوان حافظ غزلهای فراقی

 

سپیده که سر بزند

نخستین روز روزهای بی تو

آغاز می شود.

آفتاب سرگشته و پرسان

تا مرا کنار کدام سنگ

تنها بیابد / به تماشای سوسنی نوزاد

به نخستین درۀ سرگشتگی هام.

در اندیشۀ توام

که زنبقی به جگر می پروری

و نسترنی به گریبان.

که انگشت اشاره ات

به تهدید بازیگو شانه

منقار می زند به هوا

وفضا را

سیراب می کند از شبنم و گیاه.

سپیده که سر بزند خواهی دید

که نیست به نظرگاه تو / آن سدر فرتونی / که هر بامداد

گنجشکام بر شاخساران معطرش به ترنم

آخرین ستارگان کهکشان شیری را

تا خوابگاه آفتابیشان

بدرقه می کردند.

سپیده که سر بزند

نخستین روز روزهای بی مرا

آغاز خواهی کرد:

مثل گل سرخ تنهایی

آه خواهی کشید،

به پروانه ها خواهی اندیشید

و به شاخه سدری

که سایه نینداخته بر آستانه ات.

منوچهر آتشی