عده ای عقیده دارند که توصیف کامو به عنوان پوچ گرا صحیح تر از یک وجود گراست. .کامو به ایالات متحد سفر کرد تا درباره اگزایستنسیالیسم( وجود گرایی فیلسوفان فرانسوی) سخنرانی کند در همین سال بود که رمان طاعون، پر فروش ترین رمان فرانسه در ان دوره را منتشر می کند..در سال 1943نمایشنامه کالیگولا(این نمایش را تا سال 1950 بارها مورد بازنویسی قرار داد) را به چاپ رساند.طی همین سال کتاب نامه های به دوستی آلمانی را به صورت مخفیانه منتشر کرد.در سال های 1949 نمایش نامه عادل ها و اثر فلسفی خود را تحت شورشی را چاپ کرد. به دلیل عود کردن بیماری سل او دوسال در انزوار زندگی کند.در سال 1950 وارد یو نسکو شد اما دوسال بعد به دلیل پذیرش اسپانیا ( در آن زمان اسپانیا تحت حکومت دیکتاتوری ژنرال فرانکو بود.)از طرف یونسکو، از کار خود استعفا می دهد.وی از سیاست کنارگیری می کند و به دلبستگی قدیمی خود تئاتر رو می اورد. در سال 1951 رمان انسان عاصی را منتشر کرد که سبب دوری رفقا کمونیست می شود .یکسال بعد به دلیل چاپ مقاله ای در مجله ای که سارتر سردبیر ان بود سبب شروع دوری این دو دوست شد.در سال 1953 وی عملکرد شوروی سابق(سرکوب کارگران در شرق برلین) را مورد انتقاد قرار داد.1954 الجزایر درگیر جنگی داخلی شد وی هر دو گروه را دعوت به متارکه جنگ کرد اما فایده ای به همراه نداشت (در سال 1956 الجزایر را موجی از جنگ فرا گرفت )وی مخالف استقلال الجزایر و اخراج فرانسویهای الجزایری بود و همین طور فقدان حقوق مسلمانان .وی یک سال بعد در روزنامه اکسپرس شروع به فعالیت کرد و طی هشت ماه 35 مقاله تحت عنوان الجزایر پاره پاره نوشت.طی سال های 1956-1957 وی از رفتار شوروی سابق در مجارستان انتقاد کرد و با شروع جنگ برای استقلال کامل الجزایر ،وی مخالف استقلال کامل الجزایر بود( الجزایر بخش جدا شده از امپریالیسم اعراب وبدور از دست شوروی و آمریکا ،تحت حمایت فرانسه بود)وی با خودگردانی یا تشکیل فدارسیون موافق بود. درسال 1956 مسئولیت گردهمایی عمومی در الجزایر را عهده دار شد که این گردهمایی مورد مخالفت جبهه تندرو فرانسویان الجزایر و مسلمانان قصبه قرار گرفت.وی رو به تئاتر اورد و داستان های کوتاه درباره الجزایر را به چاپ رساند دو نمایش نامه اقتباسی در سوگ راهبه اثر ویلیام فاکنر- جن زدگان اثر داستایوسکی از کارهای برجسته او در عرصه تئاتر بود.در طی همین سال نمایشنامه سقوط را نوشت. در سال 1957 جایزه نوبل ادبیات را در سن 44 سالگی دریافت می کند (از لحاظ سنی دومین جوانی بود که این جایزه را دریافت کرد) در جواب ژان کلودبرسیویل می گوید"آنها مرا دوست ندارند.اما این دلیل نمی شود که من تقدیسشان نکنم."و در دانشگاه استکهلم خطاب به داشنجویان از موضع گیری خویش درباره الجزایر دفاع کرد او می گوید"همیشه نگران مادرم بودم که در الجزایر زندگی می کرد". طی همین سال کتاب تبعید و پادشاهی را می نویسد.در جنوب فرانسه در لورمان ساکن شد و در حال نوشتن رمان مرد اول بود که در 4 ژانویه سال 1960در یک صانحه رانندگی به همراه ناشرش میشل گالیمار کشته می شود و در منطقه واکلوز در نزدیکی مرز فرانسه و ایتالیا در خاک فرانسه برای ابد ارام می گیرد.
* چه چیزی را جاودانگی می توانم نامید،جز آنچه پس از مرگم ادامه خواهد یافت؟*
اثار کامو به ترتیب سال:
1932- رساله ی در باب موسیقی ( اهمیت خاص نیچه برای کامو)
1935-1936 پشت و رو (چند مقاله در بردارنده نگهاش به جهان فقر)
1937- عروسی
1938- مرگ خوش (کالیگولا)
1939- مینوتور یا توقف گاه و هران
1942- افسانه سیزیف-انتشار بیگانه (در سال 1939-1940 در پاریس به رشته تحریر درامده بود)
1943- جدل باز (کامو متوجه می شود که حکومت نازی از برخی از اندیشه های نیچه بهره برداری ایدئولوژیک می کند.)
1945- نامه به دوستی آلمانی (تنها رد پای زردتشت)
1947- طاعون
1948- حکومت نظامی
1949- عادل ها - مجموعه امید (شامل نوشته هایی از سیمن وایل- رنه شارو دیگر نویسندگان است)
1951- انسان شورشگر (شورشی)
1954- تابستان (مجموعه ای از چند مقاله)
1951- انسان عاصی - نیچه و نیست انگاری
1956- سقوط
1957- تبعید و پادشاهی
نمایشنامه ها: سوء تفاهم( در سال 1944 برای اولین بار نمایش داده شد)- راستان- کالیگولا- حکومت نظامی
منابع:
1-آشنایی با آلبر کامو و آثار او - ن:آندره موروا
2- آلبر کامو و رمان بیگانه - ن: ژمن بره و کارلوس لینز
3-نیچه و آلبر کامو:شورش با دلیل - ن:دکتر حامد فولادوند
4- سایت ویکی پدیا