دخو(چرند پرند)


به مناسبت آغاز سال تحصیلی 86-85 در خدمت به دانش آموزان علاقه مند به شناخت بهتر سبک نوشتاری مرحوم استاد علی اکبر دهخدا در اینجا متن کامل نوشتاری دخو در درس هجدهم کتاب ادبیات فارسی -سال اول دبیرستان- درآمدی بر ادبیات دوره مشروطه-که البته جملات و بندهای از متن ذکر شده در کتاب چاپ نشده است ما قصد درایم نخست بخش حذف شده را باز نویسی کنیم در جهت حفظ حرمت به قلم و سبک نوشتاری نویسنده و همین طور متن کامل ضمیمه شماره بیست و دو را تحت عنوان نام- جواب از اداره- که پاسخ دخوبه متن چاپ شده در کتاب درسی می باشد که چاپ نشده است را بر گرفته از متن کتاب چرند پرند مستخرج از کتاب شاهکار های نثر فارسی معاصر تالیف سعید نفیسی - را در اینجا باز نویسی کنیم.

 

خط دوم: چرا هیچ کدام مثل تو بابام شب و روز مثل سگ و گربه به جان هم نمی افتند؟

خط هفتم: من فرستادم پی همین نامرد از زن کمتر که آخوند محل و وکیل مدافعه بود که بیاد ...

خط دوازده: الهی روز خوش درعمرش نبیند.

خط چهاردهم: برای اینکه من هم می فهمیدم که عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمان بسته اند.

خط بیست ودو(جای سه نقطه): یعنی آقایان و فرنگی مآبها این مطلب را به من حالی کرده بودند .

خط سی و دوم: بزرگی عمامه، بلندی ریش،... - بی مهرووعده بپلو خوری بفرستند که با این صفات قاپوچی از هیکل آنها هیا کند و مهرو ورقعه دعوت مطالبه نکند.

خط سی وسه:حالا تازه می فهمند که هفتاد و چهار رای مجلس علنی یک گرگ چهل ساله را از برلن دوباره کشیده و به جان ملت می اندازد .

خط سی و چهار: شصت رای چندین مجلس انجمن مخفی پدر و پشتیبان ملت را از پارلمنت متنفر می نماید. حالا تازه می فهمد که مهر مجلس زینت زنجیر ساعت می شود. - چند نقطه: رحیم خان چلپیانلو و موءید العلماء والاسلام و الدین پر می کند.

خط سی و پنجم: حالا تازه می فهمند که وکیل باشی ها هم مثل دخو خلوت رفته باشد در عدم تشکیل قشون ملی قول سریع می دهند.

خط سی وششم: ( چند نقطه)و از این جهت نظام نامه داخلی مجلس از درجه اعتبار ساقط خواهد بود.حالا تازه می فهمند وکلا از سه بغروب مانده مثل بچه مکتبیهای مدرسه همت می باید مگس بگیرند و مثل بیست و پنچ هزار نفر اعضای انجمن بنک هی چرت و پینکی بزنند تا جخد یکربع بغروب مانده تلفن صدا کند که آقای وکیل باشی امروز مهمان دارند ومی فرمایند (( فردا زودتر حاضر شوید که ایرران از دست ررفت..))

خط سی وهشت : اینها را من می فهمیدام و همه مردم حالا اینها را می فهمند.اما باز من الان پارهی چیزها می فهمم که تنها اعضای آن انجمن شصت نفری می فهمند.

 

 

جواب از اداره

اولا من ابدا باعقاید شما یک قدم همراه نیستم . ثانیا امروز سوء ادب نسبت به بوکلای مجلس خرق اجماع امت است، برای اینکه هر چند موافق شریت ما و مطابق قوانین هیچ جای دنیا هم نباشد ، اما امروز بقالهای ایران هم می دانند که وکیل مقدس است ، یعنی وقتی ادمی زاد وکیل شد مثل دوازده امام وچهارده معصوم پاک وبی گناه است .

ثالثا چطور می شود ادمی زاد مسلمان باشد ، سید باشد ، آخوند باشد ، حاجی باشد، صاحب ریش وکوپال باشد ، از همه بدتر به قران هم قصم خورده باشد، آنوقت مثلا به قول بابا گفتنی محض حسادت یا حرص نعوذ بالله محض قولی که به وکیل باشی در انجمن شصت نفری داده پاش را توی یک کفش بکند که این دو نفر علمدار آزادی و ینچ شش وکیل بی غرض را از مجلس بتاراند .

نه ، من ابدا با خیالات شما همراه نیستم و هیچ بقال ایرانی هم با خیالات شما همراه نیست . چرا؟ برای اینکه من نمی دانم دین صدونیست نفر وکیل معصوم را گردن بگیرم ، برای اینکه من نمی توان گناه صدو بیست نفر بنده های مومن ، مقدس ، امین و بی گناه خدا را بشورم.

مان گناه های خودم را مرد باشم جواب بدهم بهفتاد پشتم هم بس است.

بله، عقید من این جور جزهاست و عقیده تمام شیعان پاک هم از اهمین جور چیزهاست.

اما من متحیرم در صورتی که محمد بن یعقوب کلینی در اصول کافی و محمد بن علی بن موسی بن بابویه قمی در کمال الدین و تمام والنعمه و سید مرتضی درشافی و محمد بن الحسن طوسی در کتاب الغیبه و فضل بن حسن طبرسی در اعلام الوری و علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه و مولا محمد باقر مجلسی در سیزدهم بحار و حاجی میرزا حسین نوری در نجم ثاقب و سایر علما در سایر کتوب صریحا می نویسند :(( وقتی خداوند عالم سیصدو سیزده نفر بنده مومن مقدس و شیعه خالص امین در دنیا داشت حضرت حجت ظهور خواهد کرد .)).پس چرا ما شیعیان خلص، ما منتظرین ظهور فرج و ما گویندگان(( وعجل فرجنا و فرجهم )) زود تر سعی نمی کنیم که یک صدو نودو سه نفر هم دعا نویس ، عشرخان ، رمال و جزوه کش بریم یکصدو بیست نفر وکیل حالیه که داریم بیفزاییم که به محض ورود به مجلس همه معصوم و امین و بیگناه بشوند و عدد اصحاب بدر که سیصدو سیزده نفر ست کامل بشود که بلکه ما هم درک زمان سلطنت حقه را بکنیم ،  بلکه ما هم چشمان به جمال انور امام زمان مان روشن بشود، بلکه ما هم چهار روز معنی عدالت را گذشته از مطالعه در کتاب در خارج هم ببینیم!

اما حالا که تازگی ها می شنوم یک فصل هم به قانون اساسی زیاد می شود که وکالت از روی قانون قران دو سهم بپسری برسد و یک سهم هم بنا بقائدهء (( الضرورات تبیه المخدرات )) خرج مهمانی موکلین بشود، خدا کند که بشود، ما چه حرفی داریم ، اما اضافه کردن ان یکصدونودوسه نفر هم از همان جنس که گفتم لازم است.