گشنه


زوزه شغالهای گرسنه خندیدی ، بلندخندیدی منگ از خواب چشمان خسته ام رو بهت دوختم .با زحمت از میان خنده بی موقت گفتی :درکشون می کنم.نای دهان باز کردن وپرسیدن نداشتم از چشمام خوندی فقط صورتت ، میدرخشید: هممون گشنه ایم