قسمت چهارم- سهراب سپهری

او توانسته دنیا اطرافش را که همان دنیای شلوغ ،غبار گرفته و ماشینی است ،به گونه یی دیگر ببیند و به همین دلیل است که ما را هم دعوت به دوباره دیدن می کند((چشمها را باید شست ،جور دیگر باید دید)) . با این تفاوت که او به ((سر شاخۀ هوش ))رسید است و حتی ما در پی رسیدن به این شاخه نیستیم وجیب ما پر از عادتها و روزمرگی های زندگی است.معرفی اشعار سپهری و جهانی بینی وی ،به عنوان نمودی از یک دنیای آرمانی ، نه تنها به ارزش شعری سپهری می افزاید ،بلکه او را صرفا در حد یک شاعر با تخیلی قوی و خیالی بلند معرفی می کند.حال انکه عظمت نگاه سپهری را باید در ((چگونه دیدن ))وی جست و در واقع هنر اصلی سپهری قبل از شعر ونقاشی ، هنر((چگونه دیدنش))است وشاید یکی از علل اقبال و پذیرش شعر سپهری در ایران امروز ،همین نگاه ویژه اوست.که او را از هم دوره هایش کاملا متمایز می کنند.در واقع در اشعار سپهری واقعیت دنیای اطراف ما در کنار حقیقت این دنیای پر از ازدحام به تصویر کشیده شده است : شهر پیدا بود /رویش هندسی سیمان ،اهن ،سنگ/ سقف بی کفتر صدها اتوبوس /گلفروشی گلهایش را می کرد حراج/در میان دو درخت گل یاس، شاعری تابی بست/پسری سنگ به دیوار دبستان می زد.

اما همان گونه که در سطور بالا اشاره شد،سپهری این دنیا را چگونه می بیند؟

دکتر سیوس شمیسا در کتاب ((نقد شعر سهراب سپهری )) اشاره یی به تاثیرپذیری سپهری از کریشنا مورتی دارد :((سهراب سپهری از معدود شاعرانی است که دستگاه منسجم فکری خاص خود را دارد و نمی توان استعانت از افکار و اصطلاحات دیگران آثار او را تبیین و تشریح کرد.من دقیقا نمی دانم که سپهری تا چه حد با آراء و عقاید عارف معروف معاصر، کریشنا مورتی آشنا بوده است. اما فلسفه او بسیار نزدیک به فلسفه کریشنا مورتی است، البته در این گونه موارد نمی توان به طور قطع حکم کرد که نزدیکی اندیشۀ دو فرد، دلیل بر اشنایی انان است. با این همه، اشتراک بین سپهری و کریشنا مورتی گاهی به حدی است که می توان احتمال داد که سپهری با آثار کریشنامورتی یا منابع فکری او از قبیل تفکرات کهن هندی، زاپنی، چینی مأنوس بوده است.)) اساس نگرش و فلسفل کریشنا مورتی بر این است که درک ما از پدیده های پیرامون باید کاملا مستقل و تازه و آزاد از هرگونه چهارچوب هایی که پیش از ما بسته شده اند، و یا به اصطلاح به دور از معارف و شناخته های موروثی باشد.کریشنا مورتی معتقد است، هنرمند کسی نیست که با هفت هنر آشنا باشد بلکه درست دیدن یک آسمان آبی هم یک فضای هنری است و انسانی قبل از هنر باید هنر زندگی کردن را بیاموزد. او به شاگردان و خوانندگانش پیوسته تأکید می کند:Look at what is" " -"نگاه کن به آنچه هست."......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد