این وبلاگ توسط ما تنظیم می شود یعنی باهم:فروزان-فروغ
چکمه بی کلاه ما هیچ ندارد و در فکر کسب هیچ نیست...با هم ، دوتا دوقلو همسان هست .فقط می گیم: کاش این مردم دانه دلشان پیدا بود. چرا بی چکمه بی کلاه؟
بی چکمه بی کلاه ،هیچ ندارد ،هیچ نمی خواهد مثال مردهی (خالی از نمادهای دنیوی) و ادای هیچ . بی چکمه و بی کلاه ایم یعنی انتظار هیچ نداریم و هیچ ..سرمان بی کلاهست ،نه کلاه بر سر دیگران می گذاریم نه بر می داریم . سرمان لختست اشنا با باران ،آفتاب و باد ...بی چکمه (شاید دور از ان روزهای بی کینه ، چکمه های پلاستیکی و اب چالهای ...)هیچ به پا نداریم پس ریگی در کفشهایمان نیست ،اشناست پایمان با زمین، با شنهای داغ ساحل،با تیغهای میان راه....بی چکمه ایم و بی کلاه و فقط می خواهیم یاد بگیریم ،احساس کنیم و در پس هیچ چیز وهیچ کس خود را مخفی نکنیم .قصدمان همان هست که فقط بنویسیم و منتظریم تا دوستان به آنچه می دانیم (هر چند کم وناقص ) بی افزایند تا زنده باشیم برای بهتر بودن.
به احترام شمس لنگرودی بخاطر شعری که ما را در انتخاب نام وبلاگمان یاری کرد با هم می خوانیم:
او را می آورند
بی چکمه وبی کلاه.
بارانی سرد
پائیزی چاک چاک
و مردمی خمیده که در باران پیر می شوند.
کودکی اش
بر صخرهء شفافی ایستاده نگاهش می کند
کوچه ها وخیابان ها به شگفتی در یکدیگر می نگرند و
نامش را در خاطر ندارد
پیچیده در رطوبت اشک ها دکان هائی خواب آلود
ونانوائی هائی که دهانی را برای همیشه فراموش کرده اند.
بازش می آورند
پیکره ئی که خاطره هایش را از یاد برده است.
امیدهای از دست رفته، در سنگ رودخانه پناهی می جویند
و زمین شخم زده
در باران
آه می کشد.
ادامه...
زوزه شغالهای گرسنه خندیدی ، بلندخندیدی منگ از خواب چشمان خسته ام رو بهت دوختم .با زحمت از میان خنده بی موقت گفتی :درکشون می کنم.نای دهان باز کردن وپرسیدن نداشتم از چشمام خوندی فقط صورتت ، میدرخشید: هممون گشنه ایم
یه پیغامی فرستادم نمی دونم ارسال شد یا نه اگه تکراری هست ببخشید ۱- امیدوارم اون کار خیر که واسه دوستتون پیش اومده منبع خیر بشه و موفقیت... همینکه امر خیر هست خودش متبرکه خدارو شکر که دنبال مشکل نیستن ۲- درباره احمد شاملو مطلب جالبی بود می خواستم بدونم این کتاب تو بازار هست ؟ و با چه اسمی ۳- آخرین نوشته شما ... فکر کنم یه داستانک باشه اسم به جایی هم داره ... طبقه اول هرم مازلو هم بد نیست با الگو از داستانک نویسی شما می خوام اونو یه امتحانی بکنم . موقعی که نوشتم بهتون خبر می دم . اون موقع منتظر نقد شما هستم ۴- یه چیز جالب دموکراسی خوبی تو وبلاگتون جاری هست ... تا اون حد که خیلی مشخص نیست کدوم یکی از دوستان مطلب نوشته همون ید واحد و یا مدرن تر اون اتحادیه مشترک اروپا آری به اتفاق می توان جهان گرفت
سلام اسم کتاب رو که مطلب را از ان است (تاریخ تحلیلی شعر نو نوشته اقای شمس لنگرودی انتشارات نشر مرکز ) . اما اطلاعی متاسفانه از این که مجموعه یاد شد در بازار موجود هست ویا خیر نداریم . اما پیشنهاد میکنیم این مجموعه را بخوانید .
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
'گرداب....
در من لخت نشو
غرق میشوی!!!!!
یه پیغامی فرستادم نمی دونم ارسال شد یا نه
اگه تکراری هست ببخشید
۱- امیدوارم اون کار خیر که واسه دوستتون پیش اومده منبع خیر بشه و موفقیت... همینکه امر خیر هست خودش متبرکه
خدارو شکر که دنبال مشکل نیستن
۲- درباره احمد شاملو مطلب جالبی بود
می خواستم بدونم این کتاب تو بازار هست ؟ و با چه اسمی
۳- آخرین نوشته شما ... فکر کنم یه داستانک باشه
اسم به جایی هم داره ... طبقه اول هرم مازلو هم بد نیست
با الگو از داستانک نویسی شما می خوام اونو یه امتحانی بکنم .
موقعی که نوشتم بهتون خبر می دم .
اون موقع منتظر نقد شما هستم
۴- یه چیز جالب
دموکراسی خوبی تو وبلاگتون جاری هست ... تا اون حد که خیلی مشخص نیست کدوم یکی از دوستان مطلب نوشته
همون ید واحد و یا مدرن تر اون اتحادیه مشترک اروپا
آری به اتفاق می توان جهان گرفت
سلام اسم کتاب رو که مطلب را از ان است (تاریخ تحلیلی شعر نو نوشته اقای شمس لنگرودی انتشارات نشر مرکز ) . اما اطلاعی متاسفانه از این که مجموعه یاد شد در بازار موجود هست ویا خیر نداریم . اما پیشنهاد میکنیم این مجموعه را بخوانید .